به معنی آبان ماه است که ماه دوم خزان باشد، و آن بودن آفتاب است در برج عقرب و در این ماه بادهای بی منفعت بسیار وزد. مه آب. (برهان). به معنی آبان ماه است. (انجمن آرا) (آنندراج) ، ماه پنجم یا یازدهم سالماه خاص یهودی و سریانی. (حاشیۀ برهان چ معین) : مفخر خاقانی است مدح تو تا در جهان صبح برد آب ماه میوه پزد ماه آب. خاقانی
به معنی آبان ماه است که ماه دوم خزان باشد، و آن بودن آفتاب است در برج عقرب و در این ماه بادهای بی منفعت بسیار وزد. مه آب. (برهان). به معنی آبان ماه است. (انجمن آرا) (آنندراج) ، ماه پنجم یا یازدهم سالماه خاص یهودی و سریانی. (حاشیۀ برهان چ معین) : مفخر خاقانی است مدح تو تا در جهان صبح برد آب ماه میوه پزد ماه آب. خاقانی
دهی است از دهستان ماهیدشت بالابخش مرکزی شهرستان کرمانشاه، واقع در بیست ویک هزارگزی جنوب کرمانشاه وجنوب و کنار رود خانه مرگ، واقع در دشت و سردسیر. آب آن از رود خانه مرگ. محصولات آن غلات و لبنیات و توتون و حبوبات و صیفی و چغندرقند. شغل اهالی زراعت. راه آن مالرو است و در تابستان از طریق رباطقیماس اتومبیل می توان برد. در سه محل بفاصله یک کیلومتر واقع و به علیا و وسطی و سفلی مشهورند. در خره آب سفلی اشجار بید وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان ماهیدشت بالابخش مرکزی شهرستان کرمانشاه، واقع در بیست ویک هزارگزی جنوب کرمانشاه وجنوب و کنار رود خانه مرگ، واقع در دشت و سردسیر. آب آن از رود خانه مرگ. محصولات آن غلات و لبنیات و توتون و حبوبات و صیفی و چغندرقند. شغل اهالی زراعت. راه آن مالرو است و در تابستان از طریق رباطقیماس اتومبیل می توان برد. در سه محل بفاصله یک کیلومتر واقع و به علیا و وسطی و سفلی مشهورند. در خره آب سفلی اشجار بید وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
نشانی که از آب بر کاغذ یا جامۀ در آب افتاده پیدا آید. (آنندراج). اثر تنیدگی آب بر کاغذ: مانند سیل عمر گرامی گذشت و ماند چون داغ آب یاد جوانی بدل مرا. تنها (از آنندراج)
نشانی که از آب بر کاغذ یا جامۀ در آب افتاده پیدا آید. (آنندراج). اثر تنیدگی آب بر کاغذ: مانند سیل عمر گرامی گذشت و ماند چون داغ آب یاد جوانی بدل مرا. تنها (از آنندراج)
اولین آبی است که بزراعت کاشته شده میدهند، (چ روستائی یا دائره المعارف فلاحتی تألیف تقی بهرامی ص 485)، آب بار اول که پس از پاشیدن تخم به کشت دهند و آن را کلوخ گویند، آبی که پس از تسطیح زمین و شکستن کلوخها بزمین دهند، آبی که رز را دهند پس از هرس، (در اصطلاح مردم شهریار)
اولین آبی است که بزراعت کاشته شده میدهند، (چ روستائی یا دائره المعارف فلاحتی تألیف تقی بهرامی ص 485)، آب بار اول که پس از پاشیدن تخم به کشت دهند و آن را کلوخ گویند، آبی که پس از تسطیح زمین و شکستن کلوخها بزمین دهند، آبی که رز را دهند پس از هَرَس، (در اصطلاح مردم شهریار)
درنقاط مختلف جهان برای ایجاد سهولت و سرعت در کار مسافرت یا حمل و نقل از اقیانوسها و دریاها و دریاچه هاو برخی از رودخانه ها که قابل کشتیرانی هستند استفاده میشود و نیز در برخی جاها با کندن کانال دریایی رابدریا یا اقیانوس دیگری مربوط میسازند و مسافتی بسیار را که باید در مدت زمانی بسیار با تحمل هزینۀ فراوان طی کرد با استفاده از نیروی آب بدون تحمل هزینۀ گزاف راهسازی با خرج اندک در مدت کمتری میپیمایند. در کشور ایران نیز برای حمل کالا و انتقال مسافر از راههای آبی استفاده میشود. تنها رودی که در ایران قابل کشتیرانی است رود کارون است و در آن از خرمشهر تاشوشتر کشتیرانی میشود. در داخل ایران در دریاچۀ ارومیه بین بنادر مختلف آن کشتیهای موتوری و بادی در حرکتند. راههای دریایی ایران نیز در جنوب از طریق خلیج فارس و دریای عمان و در شمال از راه دریای خزر جریان دارد و کشتی ها برای رساندن کالا هفته یی چند بار میان بندرهای شمالی و روسیه و بندرهای جنوبی و نقاط دیگر رفت و آمد دارند. و رجوع به کیهان سال 1342 ص 1019 و جغرافیای جدید تألیف هیأت مؤلفین ص 54 شود
درنقاط مختلف جهان برای ایجاد سهولت و سرعت در کار مسافرت یا حمل و نقل از اقیانوسها و دریاها و دریاچه هاو برخی از رودخانه ها که قابل کشتیرانی هستند استفاده میشود و نیز در برخی جاها با کندن کانال دریایی رابدریا یا اقیانوس دیگری مربوط میسازند و مسافتی بسیار را که باید در مدت زمانی بسیار با تحمل هزینۀ فراوان طی کرد با استفاده از نیروی آب بدون تحمل هزینۀ گزاف راهسازی با خرج اندک در مدت کمتری میپیمایند. در کشور ایران نیز برای حمل کالا و انتقال مسافر از راههای آبی استفاده میشود. تنها رودی که در ایران قابل کشتیرانی است رود کارون است و در آن از خرمشهر تاشوشتر کشتیرانی میشود. در داخل ایران در دریاچۀ ارومیه بین بنادر مختلف آن کشتیهای موتوری و بادی در حرکتند. راههای دریایی ایران نیز در جنوب از طریق خلیج فارس و دریای عمان و در شمال از راه دریای خزر جریان دارد و کشتی ها برای رساندن کالا هفته یی چند بار میان بندرهای شمالی و روسیه و بندرهای جنوبی و نقاط دیگر رفت و آمد دارند. و رجوع به کیهان سال 1342 ص 1019 و جغرافیای جدید تألیف هیأت مؤلفین ص 54 شود
کاراب. شراب خوردن. (جهانگیری). شراب بافراط خوردن. (برهان). شراب خوردن، ازمصطلحات. (غیاث). کنایه از شراب خوردن: چون ز تو کس برنخورد، باری بر کار آب خدمت خسرو گزین تا تو ز خود برخوری. سنائی. رنگ تیغش میان خون عدو صوفئی دان که کار آب کند. خاقانی. بس بس ای دل ز کار آب که عقل هست از آب کار او بیزار. خاقانی. بود مستی سخت لایعقل به خواب آب کارش برده کلی کار آب پیش نشین تازه بکن کار آب بیش مبر آب ز کار ای غلام. عطار. این هفته با حریفان من کار آب کردم چون آب کارگر شد از من مجوی کاری. اوحدی. ، سقایت. ساقی گری: شاهدان آب دندان آمده در کارآب فتنه را از خواب خوش دندان کنان انگیخته. خاقانی. ای در غرقاب نار به کار آب پرداخته و در گذر سیلاب مجلس شراب ساخته. (نفثه المصدور)
کاراب. شراب خوردن. (جهانگیری). شراب بافراط خوردن. (برهان). شراب خوردن، ازمصطلحات. (غیاث). کنایه از شراب خوردن: چون ز تو کس برنخورد، باری بر کار آب خدمت خسرو گزین تا تو ز خود برخوری. سنائی. رنگ تیغش میان خون عدو صوفئی دان که کار آب کند. خاقانی. بس بس ای دل ز کار آب که عقل هست از آب کار او بیزار. خاقانی. بود مستی سخت لایعقل به خواب آب کارش برده کلی کار آب پیش نشین تازه بکن کار آب بیش مبر آب ز کار ای غلام. عطار. این هفته با حریفان من کار آب کردم چون آب کارگر شد از من مجوی کاری. اوحدی. ، سقایت. ساقی گری: شاهدان آب دندان آمده در کارآب فتنه را از خواب خوش دندان کنان انگیخته. خاقانی. ای در غرقاب نار به کار آب پرداخته و در گذر سیلاب مجلس شراب ساخته. (نفثه المصدور)
مروارید که رنگ او بسیاهی زند، (جواهرنامه)، آبی که از زمین های باطلاقی زهد و با آن مزارع را آبیاری توان کرد، فاضل آب زراعت که زمین را باطلاق کند، نهر یارودی که از زه کشی حاصل آید، (یادداشت بخط مؤلف)
مروارید که رنگ او بسیاهی زند، (جواهرنامه)، آبی که از زمین های باطلاقی زهد و با آن مزارع را آبیاری توان کرد، فاضل آب زراعت که زمین را باطلاق کند، نهر یارودی که از زه کشی حاصل آید، (یادداشت بخط مؤلف)
دهی از دهستان دوغائی بخش حومه شهرستان قوچان که در 24 هزارگزی جنوب خاوری قوچان و 14 هزارگزی جنوب شوسۀ عمومی قوچان به مشهد واقع شده، کوهستانی و معتدل است و 53 تن سکنه ترک و کرد و فارس دارد، آبش از چشمه، محصولش غلات و شغل اهالی زراعت است، راهش مالرو میباشد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی از دهستان دوغائی بخش حومه شهرستان قوچان که در 24 هزارگزی جنوب خاوری قوچان و 14 هزارگزی جنوب شوسۀ عمومی قوچان به مشهد واقع شده، کوهستانی و معتدل است و 53 تن سکنه ترک و کرد و فارس دارد، آبش از چشمه، محصولش غلات و شغل اهالی زراعت است، راهش مالرو میباشد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
ماه آباد که ذکر آن در ویس و رامین بسیار آمده است ماه دینار است یعنی نهاوند، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : چو شهرو، ماه رخ زان ماه آباد چو آذربایگانی سرو آزاد کنون کاین ماه را ایزد به من داد نخواهم کو بود در ماه آباد، (ویس و رامین)، مدار او را به بوم ماه آباد سوی مروش گسی کن با دل شاد، (ویس و رامین)، و رجوع به ماه شود
ماه آباد که ذکر آن در ویس و رامین بسیار آمده است ماه دینار است یعنی نهاوند، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : چو شهرو، ماه رخ زان ماه آباد چو آذربایگانی سرو آزاد کنون کاین ماه را ایزد به من داد نخواهم کو بود در ماه آباد، (ویس و رامین)، مدار او را به بوم ماه آباد سوی مروش گسی کن با دل شاد، (ویس و رامین)، و رجوع به ماه شود